دوآرزو و خواهش مختلف. اختلاف نظر. (یادداشت مؤلف) : در ساعت پریان را بفرستاد و گفت در شهر به دو هوادر یکدیگر افتاده اند. (اسکندرنامۀ نسخۀ نفیسی). و رجوع به دو هوایی شود
دوآرزو و خواهش مختلف. اختلاف نظر. (یادداشت مؤلف) : در ساعت پریان را بفرستاد و گفت در شهر به دو هوادر یکدیگر افتاده اند. (اسکندرنامۀ نسخۀ نفیسی). و رجوع به دو هوایی شود
آویخته و معلق. (ناظم الاطباء). اندروا. - در هوا شدن، معلق شدن. آویخته شدن. (ناظم الاطباء). - پادرهوا، بدون استواری و استحکام. - ، بدون تعقل و تفکر. (ناظم الاطباء). و رجوع به این ترکیبات ذیل هوا شود
آویخته و معلق. (ناظم الاطباء). اندروا. - در هوا شدن، معلق شدن. آویخته شدن. (ناظم الاطباء). - پادرهوا، بدون استواری و استحکام. - ، بدون تعقل و تفکر. (ناظم الاطباء). و رجوع به این ترکیبات ذیل هوا شود
آشی باشد که از مچه پزند، چه وا به معنی آش است و مچه گیاهی باشد خودرو و بهاری شبیه به اسفناج که به عربی قنابری خوانند. (برهان) (آنندراج). آش برغست. برغست وا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
آشی باشد که از مچه پزند، چه وا به معنی آش است و مچه گیاهی باشد خودرو و بهاری شبیه به اسفناج که به عربی قنابری خوانند. (برهان) (آنندراج). آش برغست. برغست وا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
ده کوچکی است از دهستان بهمئی سردسیربخش کهکیلویه شهرستان بهبهان. واقع در 11هزارگزی جنوب باختری قلعۀ اعلا مرکز دهستان و 36هزارگزی خاور راه شوسۀ رامهرمز. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
ده کوچکی است از دهستان بهمئی سردسیربخش کهکیلویه شهرستان بهبهان. واقع در 11هزارگزی جنوب باختری قلعۀ اعلا مرکز دهستان و 36هزارگزی خاور راه شوسۀ رامهرمز. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
بمعنی ’أما واﷲ’میباشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه). ’عما واﷲ’ و ’هما واﷲ’ مانند ’أما واﷲ’ باشد که همزه را به عین و گاهی به هاء تبدیل کنند، و برخی از عرب آن را به غین نیز عوض کنند و ’غما واﷲ’ گویند. (از لسان العرب) (از تاج العروس)
بمعنی ’أما واﷲ’میباشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه). ’عما واﷲ’ و ’هما واﷲ’ مانند ’أما واﷲ’ باشد که همزه را به عین و گاهی به هاء تبدیل کنند، و برخی از عرب آن را به غین نیز عوض کنند و ’غما واﷲ’ گویند. (از لسان العرب) (از تاج العروس)